مدح و شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
شاعر : مجید تال
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
قالب شعر : غزل
به تعلیم بشر مولای مکتب هر زمان برخاست به تائیدش خدا فرمود برپا پس جهان برخاست
شگفتانگیز توحید مفضل شعلهور میشد که وقت خواندنش دود از سر افلاکیان برخاست
میان شیعیان با او حکومت فتنه میانداخت تقیه نشر پیدا کرد و فتنه از میان برخاست
و مفتاح الحقیقه قفلهای بسته را وا کرد و مصباح الشریعه نور شد تا آسمان برخاست
چنان مور و ملخ عرفان کاذب رخنه در دین کرد که صادق با لوای حق به جنگ غالیان برخاست
کسی که کربلا را در قیام علم او آموخت در این مکتب همیشه سربلند از امتحان برخاست
زُراره؛ حمیری؛ جابر؛ امینی؛ مجلسی؛ طوسی تبار دوستان در اصل از این دودمان برخاست
غبار قبر حیدر را نخستین بار او بوسید پس از آن بوسه، در شهر نجف آن آستان برخاست
چو هارون در تنور امتحانش میتوان افتاد ولی از سفره مهرش چگونه میتوان برخاست
پسر یک بار دیگر ارث غربت برد از مادر دوباره در مدینه آتشی از آشیان برخاست
میان کـوچه یاد غـربت جدش عـلی افتاد بمیرم من که از جانش نوای الامان برخاست
دل اولاد او خون شد که او در کاخ حمرا رفت همینجا بود که آه از نهاد روضهخوان برخاست
گمانم روضۀ شیخ الائـمه این سخن باشد کجا در مجلس منصور چوب خیزران برخاست
امان از مجلس شام و امان از خاطرات تلخ که طفلی بر زمین افتاد هرجا ساربان برخاست
|